مو در طول تاریخ همواره یک علامت و نشانه مهم برای بشر محسوب شده و از اهمیت فراوانی برخوردار بوده است. مو بعنوان نمادی از جنسیت، وضعیت اجتماعی، دینی و شغلی فرد دارای اهمیتی برابر با طرز لباس پوشیدن، میزان زیورآلات (جواهرات) و حتی نوع اسلحه شخص بوده است.
مو در دوران های بسیار قدیم نیز ارزش و اعتبار زیادی برای بشرداشته است. چندین سال پیش جسد یخ زده مردی در یخچال های واقع در نزدیکی مرز اتریش با ایتالیا پیدا شد. با توجه به اینکه ظاهر این مرد شبیه مردان امروزی بود، در ابتدا اینطور تصور شدکه وی به تازگی مرده است ولی باستان شناسان پس از مطالعه بر روی البسه و اسلحه او متوجه شدندکه جسد متعلق به بیش از پنج هزار سال قبل می باشد. موهای این جسد کاملاً مرتب و در حدود ۹ سانتیمتر طول داشته و ریش وی نیز بخوبی کوتاه شده بود. همه اینها حاکی از توجه عمیق انسان به مدل مو و ریش حتی در زمانهای بسیار دور می باشد.
در مصر باستان، پسران فرعون موهای خود را به فرم خاصی بافته و در سمت راست سر درست در پشت گوش آویزان می کردند. فرعون هم همیشه با کلاه گیس در میان مردم ظاهر می شد. حتی امروزه هم قضات مرد یا زن انگلیسی بعنوان یک سنت در هنگام حضور در دادگاه از کلاه گیس موی اسب استفاده می کنند.
قدیمی ترین متن پزشکی که در حال حاضر وجود دارد یک پاپیروس مربوط به نسخه ای از پزشکان مصر باستان در رابطه با پمادی برای درمان ریزش مو است. در این پماد از چربی کروکودیل و مدفوع اسب آبی به مقدار مساوی استفاده شده است.
بقراط (پزشک یونان باستان) متوجه ارتباط بین اندام های جنسی و طاسی مردانه شده و اولین کسی بود که گزارش کرد مردان خواجه (کسانی که قبل از بلوغ اخته شده اند) دچار طاسی مردانه نمی شوند. ظاهراً علت توجه بقراط به طاسی مردانه این بوده که خود بقراط نیز طاس بوده است. نسخه پیشنهادی بقراط برای جلوگیری از ریزش مو مالیدن مخلوطی از زیره سبز، مدفوع کبوتر، ترب کوهی و گزنه به منطقه طاس می باشد. امروزه منطقه ای از سر، که شامل پشت و طرفین آن بوده و بصورت طبیعی دچار ریزش مو نمی شود را گاهی اصطلاحاً تاج گل بقراط (Hippocratic wreath) می نامند.
وقتی به دوران عهد عتیق می رسیم داستان سامسون یکی از نمونه های جالب از توجه بشر به از دست دادن موها است.
قدرت سامسون برای از بین بردن اشرار در گرو این بود که موهایش بلند بوده و کوتاه نشوند و زمانی که دلیله موهای او را کوتاه کرد نیروی سامسون بطور کامل از بین رفت.
کشیش ها و نمازگزاران مسیحی در زمان قدیم موهای خود را از فرق سر می تراشیدند تا بدین ترتیب عدم علاقه به دنیا و پاکدامنی خود را نشان داده و بگویند که وجود آنها وقف خدا شده است. در قرون وُسطی بدلیل شدت توجه مسیحیان به امور اُخروی تراشیدن موهای فرق سر رایج تر شده بطوریکه گاهی فقط باریکه ای ازمو در طرفین سر باقی می ماند.
در دوران پادشاهی لویی چهاردهم در فرانسه استفاده ازکلاه گیس بعنوان علامتی از اشرافیگری مد شده بود. لویی در زمان جوانی موهای زیبایی داشت و او بود که بدلیل از دست دادن موهایش در دوران پیری رسم کلاه گیس گذاشتن را در فرانسه رایج کرد. در برخی موارد فرانسویان لوازم شخصی خود مانند کشتی های کوچک و قفس پرندگان (که دارای پرنده زنده هم بود!) را در روی کلاه گیس می گذاشتند و گاهی وزن این کلاه گیس به ۹-۶ کیلوگرم نیز می رسید. رسم کلاه گیس گذاشتن تا اواسط قرن هجدهم همچنان در فرانسه ادامه داشت.
درآسیا هم مو برای نشان دادن جایگاه اجتماعی و مذهبی فرد دارای اهمیت فراوانی بوده است. روحانیون بودایی موهای سرشان را بطورکامل می تراشیدند. قهرمانان سامورایی در ژاپن موهای جلو و بالای سر را تراشیده و مابقی موهایشان را بصورت یک دسته بافته شده در بالای سر گره می زدند. حتی در زمان حال هم کشتی گیران سامورایی موهای خود را در پشت سر به فرم خاصی می بافند اگرچه تراشیدن موهای جلو و بالای سر منسوخ شده است. مردان چینی هم معمولاً موهای خود را در پشت سر بافته و آویزان می کردند. در دوران انقلاب چین (سال ۱۹۲۲) آویزان کردن موهای بافته شده در پشت سر برای مردان ممنوع و عدم رعایت این مسئله جرم تلقی می شد و لذا این رسم در اکثر نواحی شهری چین از بین رفت ولی در بسیاری از روستاها همچنان ادامه دارد.
در جوامع امروزی هم مو دارای اهمیت فراوانی از نظر اجتماعی، فرهنگی و مذهبی بوده و در نشان دادن شخصیت فرد نیز مهم می باشد. دربسیاری از گروه های اجتماعی مانند خوانندگان راک، پانک ها، یهودیان ارتودوکس، کریشناها، سیک ها، صوفیان، بودائیان و هندوها مو بسیار مهم بوده و از دست دادن آن یک فاجعه تلقی می شود.
دیدگاه بگذارید